خبرگزاری فارس - گروه هنر و رسانه: سال 91 که هادی مقدم دوست در کنار حمید نعمت الله «سر به مهر» را روانه سی و یکمین جشنواره فیلم فجر میکرد، شمایل یک نگاه متفاوت به واقعیات حیات و فطرت انسان در آثار او به وضوح قابل مشاهده بود. «سر به مهر» با تصاویر وبلاگنویسی دختری با علائم افسردگی به نام صبا آغاز میشد که با همخانهاش زندگی میکرد، اما تنهایی را به حضور دیگری ترجیح میداد. شخصیتپردازی او از طریق نوشتههای او انجام پیش میرفت و صدای شخصیت روی نوشتهها بیننده را با او آشنا میکرد.
ایده مرکزی «سر به مهر» رجوع انسان به فطرت الهی خویش یا به تعبیر صاحب اثر «نمایش تغییر آدمها» بهعنوان یک عنصر دراماتیک بود و در آن روایت تحولات درونی زنی را شاهد بودیم که نماز میخواند اما به دلیل ذهن آشفته و تصورات غلط فردی، سعی میکرد آن را از دیگران مخفی کند. برخی در همان زمان معتقد بودند مقدم دوست که موضوعی مذهبی را برای ساخت اثر برگزیده، نگاهی رئالیستی به موضوع ندارد و آدمهای دنیای واقعی، نسبتی با نگاه شاعرانه او به پدیدههای انسانی ندارند.
او پیشتر نیز نگارش سریال «وضعیت سفید» را به همراه حمید نعمت الله بر عهده داشت که عنوان بهترین اثر و بهترین کارگردانی را از دومین جشنواره تلویزیونی جام جم کسب کرده بود. سریالی که با بازآفرینی خلاقانه نشانهها و حوادث دهه 60 و سالهای جنگ تحمیلی، هم دست به احیای نشانهها میزد و هم «خاطرات» مرتبط با دهه 60 را در قالب یک قصه جذاب ارائه میکرد.
متظاهران مجهز به عقل حسابگر، در واقعیت بیرونی خود هیچگاه مانند شخصیتهای خلق شده در آثار مقدم دوست به گونه شرافتمندانهای زیست نمیکنند و گویی هیچگاه جهان آنطور که او در آثارش به تصویر کشیده، برای ما محقق نخواهد شد. او منتزع از جامعه، زمان و هویت خویش نیست، تمام وجود خود را در فریمها میدمد و هر فیلم عرصهای از حیات او را نشان میدهد.
در اثر جدید مقدم دوست نگاه آرمانی و حرکتی استکمالی درباره حیات انسان را شاهدیم. او در فیلمهایش زندگی میکند و سینمای او نگاهی اسطورهای به انسان و کنشگریهای مبتنی بر جهان بینی الهی او دارد و بدیهی است که زیستن و حضور در اتمسفری فارغ از ملاحظات دست و پاگیر عادات انسان معاصر دشوار خواهد بود، اما گویی او همواره یقین خود را به رشته تحریر درآورده و به تصویر کشیده است.
مقدم دوست اخیرا در گفتگویی در رابطه با «عطر آلود» گفته است: یکی از «درباره»های این فیلم «مرگ» است اما در عین حال این فیلم درباره رشد و ارتقا هم هست. به نوعی درباره درک متفاوتی از زندگی کردم با فهمیدن حضور مرگ است. از این منظر نمیتوان گفت فیلم فقط درباره مرگ است، بلکه همزمان درباره رشد در زندگی هم هست.
در آثار مقدم دوست وقایع، بهانه وجود آدمها هستند. هرکس سینما را بشناسد و نگاه مغرضانهای هم نداشته باشد، قدر او را را به مثابه یک فیلمساز با نگاهی کمالطلبانه و رو به رشد نسبت به انسان درخواهد یافت. هر چند برخی ایرادات ساختاری و فنی، فرصت پیوستگی بیانی را از اثر جدید او گرفته باشد یا در مواردی بازی شخصیتها در حد فیگورهایی خام باقی میمانند و راهی به درون مخاطب پیدا نمیکند و در نهایت مخاطب رابطهای بین خود و فیلم نمییابد. با این حال عطرآلود شاید با تدوین مجدد بتواند در اکران عمومی هم موفق ظاهر شود.
فیلم دونیمه متفاوت و مجزا از هم دارد. نیمه اول شخصیت پردازیها به درستی پیش میرود و تماشاگر با گرهافکنی، کشف معماها و پیشبرد داستان مبتنی بر یک درامی اجتماعی مواجه است، اما نیمه دوم به ریتم کند و عدم گرهافکنی مناسب از روایت قصه دچار میشود و همین برای مخاطب خسته کننده است. البته تمایز قابل توجهی میان روایت «عطر آلود» از فراز و فرودهای انسان و نمونههای دیگر از آنچه در سینمای ما درام اجتماعی خوانده میشود، میتوان دید.
مقدم دوست در «عطر آلود» حضور همزمان زایش و مرگ را به موازات هم پیش میبرد و گویی در صدد نمایش یک تقابل درونی است. شخصیتی که در تمام لحظات فیلم مردد است و تردید او در میانه ماندن و گریختن نیست؛ علی رزاقی در گیر و دار یک تجربه روحی است و دارد دست و پا می زند که واقعیت را نپذیرد. مصطفی زمانی در ایفای نقش علی رزاقی ناموفق نیست و زوج مناسبی را با هدی زین العابدین رقم زده است.
پایان پیام/